ایده ساخت یک تونل بین دو قاره که نیویورک را به لندن متصل کند، رویایی جذاب و بلندپروازانه است که دههها ذهن مهندسان و آیندهپژوهان را به خود مشغول کرده است. اما آیا چنین پروژهای با فناوریهای امروزی امکانپذیر است یا صرفا یک داستان علمی تخیلی باقی خواهد ماند؟ پاسخ کوتاه این است که تکنولوژی …
ایده ساخت یک تونل بین دو قاره که نیویورک را به لندن متصل کند، رویایی جذاب و بلندپروازانه است که دههها ذهن مهندسان و آیندهپژوهان را به خود مشغول کرده است. اما آیا چنین پروژهای با فناوریهای امروزی امکانپذیر است یا صرفا یک داستان علمی تخیلی باقی خواهد ماند؟ پاسخ کوتاه این است که تکنولوژی فعلی احتمالا توانایی تحقق این رویا را ندارد و چالشهای مهندسی، لجستیکی و مالی پیش رو تقریبا غیرقابل عبور به نظر میرسند.
به گزارش گجت نیوز، برای یک سفر ۵۴ دقیقهای بین دو قاره، به قطارهای معلق مغناطیسی در یک تونل خلأ نیاز داریم که با سرعت ۸ هزار کیلومتر بر ساعت حرکت کنند؛ یک فناوری که هنوز در مرحله تئوری قرار دارد. حتی اگر از قطارهای سریعالسیر امروزی استفاده کنیم، این سفر طاقتفرسا حدود ۱۵ ساعت طول میکشد که در مقایسه با یک پرواز ۸ ساعته، هیچ مزیت رقابتی نخواهد داشت.
چالشهای مهندسی در ساخت تونل بین دو قاره

برای درک ابعاد این پروژه کافی است آن را با بزرگترین تونلهای فعلی مقایسه کنیم. طولانیترین بخش زیرآبی جهان متعلق به تونل مانش است که با وجود تمام شگفتیهای مهندسیاش، تنها ۳۸ کیلومتر طول دارد. ساخت این تونل شش سال زمان برد و با مشارکت ۱۳ هزار کارگر و هزینهای معادل ۱۶ میلیارد دلار امروزی به پایان رسید. حالا تصور کنید این مقیاس را برای مسیری به طول تقریبی ۵۵۰۰ کیلومتر بین لندن و نیویورک پیادهسازی کنیم.
به گفته کارشناسان، چالشهای لجستیکی چنین پروژهای بسیار عظیم است. تامین تهویه مناسب برای چنین مسیر طولانی، انتقال حجم عظیمی از برق به ماشینهای حفاری غولپیکر (موسوم به TBM) در اعماق اقیانوس و رساندن کارگران و تجهیزات به محل ساختوساز، همگی نیازمند فناوریهایی هستند که هنوز اختراع نشدهاند. برای مثال، یک ماشین حفاری معمولی برای یک تونل ۱۰ کیلومتری به اندازه یک شهر کوچک برق مصرف میکند؛ تامین این انرژی در وسط اقیانوس خود یک ابرپروژه است.
یکی از بزرگترین و خطرناکترین موانع، فشار خردکننده آب در اعماق اقیانوس اطلس است. عمق اقیانوس در برخی نقاط به بیش از ۸ هزار متر میرسد که فشاری معادل ۸۰۰ بار ایجاد میکند. این در حالی است که رکورد جهانی تحمل فشار توسط یک ماشین حفاری پیشرفته تنها ۱۵ بار است. کوچکترین نشتی یا شکاف در چنین عمقی به یک انفجار درونی و فاجعهای غیرقابل کنترل تبدیل خواهد شد که میتواند کل پروژه را در یک لحظه نابود کند.
علاوه بر این، سرعت ماشینهای حفاری امروزی به طرز ناامیدکنندهای پایین است. بیل گروس، کارشناس برجسته تونلسازی، تخمین میزند که حفر کوتاهترین مسیر ممکن زیر اقیانوس اطلس (بین گامبیا و برزیل) با فناوری فعلی حدود ۵۰۰ سال طول میکشد. برای عملی شدن چنین پروژهای به دستگاههایی نیاز داریم که نه تنها کاملا خودران باشند و بتوانند بدون دخالت انسان مسیر را حفاری، تعمیر و ایمنسازی کنند، بلکه حداقل ۵۰ برابر سریعتر از تکنولوژی مدرن عمل نمایند.
آیا این رویا روزی به حقیقت میپیوندد؟

در نهایت، مشکل تامین مالی چنین پروژه عظیمی مطرح میشود. هزینههای سرسامآور ساختوساز، مواد اولیه، نیروی کار متخصص و زمان، ارقامی نجومی را تشکیل میدهند که جذب سرمایه برای آن را تقریبا غیرممکن میکند. هیچ دولت یا کنسرسیوم خصوصی به سادگی حاضر به پذیرش ریسک مالی پروژهای نیست که کوچکترین خطای آن میتواند به خساراتی جبرانناپذیر منجر شود.
با توجه به مجموع این ریسکهای فاجعهبار و هزینههای غیرقابل تصور، به نظر میرسد ایده تونل بین دو قاره همچنان در حوزه داستانهای علمی تخیلی باقی خواهد ماند. شاید در آینده دور، با اختراع مواد جدید و پیشرفتهای انقلابی در هوش مصنوعی و رباتیک، این رویا به واقعیت نزدیکتر شود، اما در حال حاضر، چالشها بسیار بزرگتر از تواناییهای ما هستند.
لینک کپی شد
منبع: عصر ترکیه